ای عاشقان گیتی یاری دهید یاری
ای عاشقان گیتی یاری دهید یاری
کان سنگدل دلم را خواری نمود خواری
کان سنگدل دلم را خواری نمود خواری
چون دوستان یکدل دل پیش تو نهادم
چون دوستان یکدل دل پیش تو نهادم
بسته به دوستی دل بنموده دوستداری
بسته به دوستی دل بنموده دوستداری
گفتم که دل ستانم ناگاه دل سپردم
گفتم که دل ستانم ناگاه دل سپردم
بر طمع دلستانی ماندم به دل سپاری
بر طمع دلستانی ماندم به دل سپاری
کی باشد این بخیلی با وی به دادن دل
کی باشد این بخیلی با وی به دادن دل
کی باشد از لبانش یکباره سازواری
کی باشد از لبانش یکباره سازواری
گوید همی چه نالی یاری چو من نداری
گوید همی چه نالی یاری چو من نداری
یاریست آنکه ندهد هرگز به بوسه یاری
یاریست آنکه ندهد هرگز به بوسه یاری
دشمن همی ز دشمن یک روز داد یابد
دشمن همی ز دشمن یک روز داد یابد
من زو همی نیابم بوسی به صبر و زاری
من زو همی نیابم بوسی به صبر و زاری
جز صبر و بردباری رویی همی نبینم
جز صبر و بردباری رویی همی نبینم
چون عاشقم چه چاره جز صبر و بردباری
چون عاشقم چه چاره جز صبر و بردباری